لعنت به من که تو با کفش به دنیای قصه آمدی
و نویسنده دست روی دست گذاشت در صفحه آخر
که در خیابانی دراز
که در غروبی غم انگیز
که زیر بارانی دلگیر
که رو به مسیری مه آلود
راهت را بگیری
و بروی...
(لیلا کردبچه)